سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرهای زیبا از غواص شهید مسعود حسنی

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

خاطره‌ای زیبا از غواص شهید مسعود حسنی از زبان مادر

خاطره‌ای زیبا از غواص شهید مسعود حسنی از زبان مادر :

مسعود پسری بی ریا بود و هرگز نمازش را در جمع یا پیش کسی نمی‌خواند و یکی از ویژگی‌های او این بود که سه روز در هفته را روزه می‌گرفت و اصرار داشت که هیچ کس متوجه موضوع نشود ولی من یادم می‌رفت.می‌گفتم که بیا سر سفره و همه چیز لو می رفت و ناراحت می‌شد. ولی بعد از آن مسعود با جمله رمزی این موضوع را برایم یاداوری می‌کرد. به این صورت که هر وقت می‌گفتیم  بیا چیزی بخور یا میوه تعارفش می‌کردم نگاه شیطنت آمیز می‌کرد و با خنده می‌گفت:  مادرجون من امروز مسعود نیستم. بدون اینکه کسی مطلع  شود من متوجه می‌شدم که آن روز را روزه است.  { یادش گرامی }

مروری کوتاه بر زندگی غواص شهید مسعود حسنی :

مسعود پانزدهمین روز از فروردین ماه 1348 درشهرستان زنجان دیده به جهان گشود. مسعود 3 برادر و 3 خواهر داشت و سال‌های شیرین کودکی را در کنار خانواده سپری کرد و در سن هفت سالگی مانند دیگر هم سالانش پا به عرصه علم گذاشت و وارد مدرسه ابتدایی هدایت شد، پایان دوره ابتدایی مسعود مصادف با شروع قیام مردمی ایران اسلامی و انتشار عطر انفاس الهی پیر خمین شده و مسعود هم همچون اکثر جوانان و نوجوانان شهرمشتاقانه دل باخته حضرت امام و مرام و مسلکش شده و با اینکه فقط ده سال داشت،شروع به سربازی و فداکاریدر راه انقلاب وآرمانهای مقدس امام نمود.

انقلاب به پیروزی رسید و حوادث پشت سرهمپیش آمد و مسعود هم در تمامی برهه ها همچون پروانه ای عاشق خود را به آتش خطرات زد و از انقلاب و راه راستین امام حمایت و پاسداری کرد تااینکه جنگ تحمیلی از سوی صدام بعثی شروع شد و دوستان و همرزمان گروه گروه عازم میادین خون و شرف شدند و مسعود بدلیل سن کم از همراهی آنان محروم شد،امابا این وجود در پشت جبهه دست از فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی برنداشت و در شهر و مدرسه و پایگاه جانانه به امام و انقلاب خدمت نمود.

دو سال از شروع جنگ تحمیلی می‌گذشت و مسعود که سیزده سالش شده بود ، دیگه آروم و قرار نداشت وواسه رفتن به جبهه بال بال میزدو برای همین هم آنقدر به این و اون رو انداخت و التماس و خواهش و تمنا کرد که عاقبت راهی براش بازشد و سال 61 پا به میدان نبرد گذاشت و دیگه شد کبوتر جلد جبهه ها و هی رفت و برگشت و تو دهها عملیات کوچک و بزرگ شرکت کرد تا اینکه موعد عملیات کربلای چهار شد و بعنوان غواص راهی شکستن خطوط اول عراقها در شلمچه شد .

اما بی خبر از همه جا در دامی که شیطان بزرگ آمریکا و صدام و نفوذهای رفاه طلب داخلی برای به زانو درآوردن امام ولشگریان بسیجی اش پهن کرده بودند. افتاد و به همراه سایر همرزمان دلاورش در نیمه شب سوم دیماه 65غریبانه و مظلومانه در منطقه ام الرصاص در سن 17 سالگی به شهادت رسید . 

{ یادش گرامی و نامش جاوید }

بسیجی غواص شهید مسعود حسنی ازغواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر(ع) استان زنجاندر عملیات کربلای 4

محل و تاریخ تولد : زنجان – 15/3/1348

محل و تاریخ شهادت : ام الرصاص عراق – 3/10/1365

باذکرصلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و  حقیقت  را  گرامی  داشته

و برای  تعجیل در  فرج  آقا  صاحب زمان (عج)  دعا کنیم .

 (با التماس دعا )




ادامه مطلب

[ جمعه 95/9/12 ] [ 10:52 عصر ] [ عباس لشگری ]